عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی

از خان و مان آواره از عبدالقادر گیلانی غزل 42

غزل 42 ام از 74 غزلیات

از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق

1 از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق سرگشته و بیچاره ام از دست عشق از دست عشق

2 ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از عدم من سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق

3 پرورده کردم خان و مان سرگشته ام گرد جهان گشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق

4 هرنیمه شب از گلخنی تا روز سازم مسکنی چون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشق

5 هر روز و شب دیوانه ای در گوشه ویرانه ای گویم به خود افسانه ای از دست عشق از دست عشق

6 این سو و آن سو میخزم سودای خامی می پزم انگشت به دندان میگزم از دست عشق از دست عشق

7 ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارها شد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق

8 با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتی جویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق

9 محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس نعره مزن تو زین سپس از دست عشق از دست عشق

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق

شاعر شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق چه کسی است ؟

شاعر شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق عبدالقادر گیلانی می باشد.

شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق چیست ؟

قالب شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق غزل است

مضمون اصلی شعر از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر