جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

هیهات که نامم به زبان تو برآید از جلال عضد غزل 127

غزل 127 ام از 401 غزلیّات

هیهات که نامم به زبان تو برآید

1 هیهات که نامم به زبان تو برآید یا همچو تویی را چو منی در نظر آید

2 گر روز اجل بر سر بالین من آیی من زنده شوم باز چو عمرم به سرآید

3 گر کام تو اینست که جانم به لب آری مقصود من آنست که کام تو برآید

4 مدهوش شود عاشق اگر چشم تو بیند مستی که به میخانه رود بی خبر آید

5 از ساغر سودای تو هر سر که شود مست زان سان رود از دست که از پای درآید

6 هر تیر که بر خسته زدی کارگر افتاد هر آه که مجروح زند کارگر آمد

7 همچون قد و خدّ تو مپندار که در باغ یک سرو کشید قامت و یک گل به برآید

8 آن کاو چو جلال است گدای سر کویت شاهی جهان در نظرش مختصر آید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید

شاعر شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید چه کسی است ؟

شاعر شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید جلال عضد می باشد.

شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید چیست ؟

قالب شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید غزل است

مضمون اصلی شعر هیهات که نامم به زبان تو برآید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر