آدمیی، آدمیی، از جلال الدین محمد مولوی غزل 3177

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آدمیی، آدمیی، آدمی

1 آدمیی، آدمیی، آدمی بسته دمی، زانک نهٔ آن دمی

2 آدمیی را همه در خود بسوز آن دمیی باش اگر محرمی

3 کم زد آن ماه نو و بدر شد تا نزنی کم، نرهی از کمی

4 می‌برمی از بد و نیک کسان؟! آن همه در تست، ز خود می‌رمی

5 حرص خزانست و قناعت بهار نیست جهان را ز خزان خرمی

6 مغز بری در غم؟! نغزی ببر بر اسد و پیل زن ار رستمی

7 همچو ملک جانب گردون بپر همچو فلک خم ده، اگر می‌خمی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر