هرچند به حق قرب تو مقدور از بیدل دهلوی غزل 1189

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

هرچند به حق قرب تو مقدور نباشد

1 هرچند به حق قرب تو مقدور نباشد بر درددلی گر برسی دور نباشد

2 آثار غرور انجمن ‌آرای شکست است چینی طرب مجلس فغفورنباشد

3 بر شیشهٔ قلقل هوس ما مگذاربد آن پنبه‌که مغز سر منصور نباشد

4 پیغام وفا درگره سعی هلاک است غمنامهٔ ما جز به پر مور نباشد

5 ای مست قناعت مگشا کف به دعا هم تا دست تو خمیازهٔ مخمور نباشد

6 از بست و گشاد در تحقیق میندیش چشم و مژه سهل است‌، دلت‌کور نباشد

7 یاران غم دمسردی ایام ندارند باید خنکیهای توکافور نباشد

8 بگذر ز مقامات و خیالات فضولی داغ «‌ارنی‌» جز به سر طور نباشد

9 در وادی تحقیق چه حرف است سیاهی گر حایل بینایی ما نور نباشد

10 نقد دل و پا مزد تردد چه خیال است این آبله سر برکف مزدور نباشد

11 ما سوختگان‌، برهمن قشقهٔ شمعیم در دیر وفا صندل و سندور نباشد

12 بر هم زدن الفت دلها مپسندید دکان حلب خوشهٔ انگور نباشد

13 بیدل زشروشورتعلق به جنون زن گو خانهٔ زنجیر تو معمور نباشد

عکس نوشته
کامنت
comment