1 هر چند در صناعت نقش و علوم شعر جز مر تو را روا نبود سرفراشتن
2 اوصاف خویشتن نتوانی به شعر گفت تمثال خویشتن نتوانی نگاشتن
1 به وقت دولت سامانیان و بلعمیان چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
1 ما را بدان لب تو نیاز است در جهان طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی
1 دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی