1 چگونه سازم با او چگونه حرب کنم ضعیف کالبدم من نه کوهم و نه گوم
2 وفاش عاریتی ، عیب و عار او فانی به عیب عاریتی چیز بر ، چرا فَنوم
1 به وقت دولت سامانیان و بلعمیان چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
1 دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی
1 ما را بدان لب تو نیاز است در جهان طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی