- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه عجب گر دلم از عشق تو در تاب و تبست؟ هر که در تاب و تبی نیست ازین غم عجب است
2 نخل آرد رطب اما چو قدت موزون نیست قد موزون تو سرویست که بارش رطب است
3 تا چه ملت بگزینیم و چه آئین که پدید کف موسی زرخ انفاس مسیحش ز لب است
4 گفتی ام تا بکنی رهسپر ودای شوق تا مرا قوت رفتار به پای طلب است
5 یاد روی تو به دل رشحه ابر است و گیاه غم عشق تو به جان پرتو ماه و قصب است
6 هر که دید آن رخ چون شب به رخ چون روزت روز عشاق تو دانست که مانند شب است
7 گنه دوستی آمد سبب قتل (سحاب) کس نگوید که جفای تو به من بی سبب است