- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند ما را به مدارا و فسون بند کنی؟ تا کی این رشته شود پاره و پیوند کنی؟
2 نگه بیهده بر دامن مژگان دوزی خنده ساخته بر گوشه لب بند کنی
3 این شکرپاره فروشان همه عیارانند بر تو حیفست که دل در گرو قند کنی
4 گر کنی هم نفسی با ادب آموزان کن برخوری چون طلب از نخل برومند کنی
5 طبع نادان سبکسار نگیری زنهار وزن خود راست به میزان خردمند کنی
6 پند من بشنو و بر چهره فشان گریه تلخ کاین نه هزلست که تحسین به شکرخند کنی
7 خجل از کرده خود تا نشوی می باید حلم را بر غضب و خشم خداوند کنی
8 بهتر از صحبت ارباب خرد بگزینی ترک هم بزمی پرشور و شرر چند کنی
9 گنج بی رنج «نظیری » چه بود می دانی؟ بنشینی و دل از وسوسه خرسند کنی