-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی تا کی به سان موج دایم در سفر باشد دری نشناسد و چون موج دایم دربهدر باشد
2 به خضرم احتیاجی نیست گر این است گمراهی که کوران را عصا هم میتواند راهبر باشد
3 سبک پی قاصدی باید که چون غمنامه ما را به دست او دهد کاغذ هنوز از گریه تر باشد
4 ز بس بر خویشتن میبالد از ذوق گرفتاری قفس هر لحظه بر مرغ دل ما تنگتر باشد
5 درین وحشتسرایم گوشه امنی نشد روزی که همچون شمع هرجا میروم سر در خطر باشد
6 کلیم از دل به در کن آرزوی آن کمر ورنه مدام از اشک حسرت موج خونت تا کمر باشد