تا کی اسیر سلسله غم شود از فضولی بغدادی غزل 330

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

تا کی اسیر سلسله غم شود دلم

1 تا کی اسیر سلسله غم شود دلم پر غم از آن دو گیسوی پر خم شود دلم

2 انداخته مرا بغم گیسوان تو یارب چو گیسوان تو در هم شود دلم

3 در عشق بحث می کند از اعتبار صبر ترسم درین مباحثه ملزم شود دلم

4 در آستانه ملکی خاک گشته است آنجا امید هست که آدم شود دلم

5 الفت برید از همه عالم بدان رسید کز بی کسی یگانه عالم شود دلم

6 صد پاره شد دلم ز غم دوریت بیا باشد که پاره بتو خرم شود دلم

7 در بی کسی فضولی از آن لب سخن بگوی باشد بدین سبب بتو همدم شود دلم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر