سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان از سعدی شیرازی غزل 466

غزل 466 ام از 1930 غزلیات

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

1 تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

2 بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن

3 عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند خویشتن بی‌دل و دل بی سر و سامان دیدن

4 تن به زیر قدمت خاک توان کرد ولیک گرد بر گوشه نعلین تو نتوان دیدن

5 هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب تا چه آید به من از خواب پریشان دیدن

6 با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست در گلستان شدن و سرو خرامان دیدن

7 گر بر این چاه زنخدان تو ره بردی خضر بی نیاز آمدی از چشمه حیوان دیدن

8 هر دل سوخته کاندر خم زلف تو فتاد گوی از آن به نتوان در خم چوگان دیدن

9 آن چه از نرگس مخمور تو در چشم من است برنخیزد به گل و لاله و ریحان دیدن

10 سعدیا حسرت بیهوده مخور دانی چیست چاره کار تو جان دادن و جانان دیدن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

شاعر شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن چه کسی است ؟

شاعر شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن سعدی شیرازی می باشد.

شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن چیست ؟

قالب شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن غزل است

مضمون اصلی شعر تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ است.
بنر