تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی از قدسی مشهدی غزل 324

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل؟

1 تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل؟ ای دیده پیش خلق مریز آبروی دل

2 دل آرزوی خون جگر کرد بی لبت چندان گریستم که نماند آرزوی دل

3 یا رب به دامنش ننشیند غبار غم آن کس که رفت گرد ملالم ز روی دل

4 آلوده مردنش مپسند و شهید کن کز خون به آب تیغ دهم شستشوی دل

5 تا چون پیاله، دیده نباشد ز خون تهی عشقت مرا چو شیشه فشارد گلوی دل

6 از زخم دشمنان شده دل پر ز خون و نیست یک دوستم که سنگ زند بر سبوی دل

7 قدسی دلت نرفته چنان کآوری به دست بنشین به گوشه‌ای و مکن جستجوی دل

عکس نوشته
کامنت
comment