بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

چنین تا کی به حسرت از بابافغانی شیرازی غزل 446

غزل 446 ام از 695 غزلیات

چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم

1 چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم در آتش گردم و از دور سوی آن بدن بینم

2 گلش نشکفته، می‌لرزید جانم، چون بود اکنون که مست و پیرهن‌چاکش به گلگشت چمن بینم

3 چه بر جانم رود چون بگذرد با تای پیراهن به هرباری که چاک دامن آن سیم‌تن بینم

4 چو وقت آید که بینم یک نظر آن شکل آشفته برد آیینه پیش روی و نگذارد که من بینم

5 فغانی چون نیفتد آتشم در جان بی‌طاقت که آن بد مست را چون فتنه در هر انجمن بینم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم

شاعر شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم چه کسی است ؟

شاعر شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم چیست ؟

قالب شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم غزل است

مضمون اصلی شعر چنین تا کی به حسرت سوی آن گل‌پیرهن بینم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, می‌نوشی است.
بنر