- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کی به در تو سوکوار آیم؟ در کوی تو مستمند و زار آیم؟
2 گر کار مرا تو غم رسی روزی غم نیست، که عاقبت به کار آیم
3 وقتی که ز کشتگان خود پرسی اول منم آنکه در شمار آیم
4 چون دست برآوری به خون ریزی هم من باشم که: پایدار آیم
5 روزی اگرم تو یار خود خوانی دانم به یقین که: بختیار آیم
6 هم پیش تو بگذرم به دزدیده گر نتوانم که آشکار آیم
7 مگذار مرا چو اوحدی تنها زنهار! که من به زینهار آیم