تا به کی این بستن و بگسیختن؟ از اوحدی مراغه‌ای غزل 614

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

تا به کی این بستن و بگسیختن؟

1 تا به کی این بستن و بگسیختن؟ سیر نگشتی تو ز خون ریختن؟

2 چیست چنین مست شدن وانگهی با من بیچاره بر آویختن؟

3 بر لب بدخواه زدن آب وصل وز تن من گرد بر انگیختن؟

4 سیم تنا، خوش عملی نیست این دل ز کسان بردن و بگریختن

5 پردهٔ صد دل به دریدن به جور پردهٔ رخسار در آویختن

6 خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟ بر سر ما خاک جفا بیختن

7 دست ندارد ز تو باز اوحدی گر چه نداری سر آمیختن

عکس نوشته
کامنت
comment