- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم تا کی مثل ز جوهر دیو و ملک زنیم
2 تا کی غم امام و خلیفهٔ جهان خوریم تا کی دم از علی و عتیق و فلک زنیم
3 دوریم از سماع و قرینیم با صداع تا ما همی سقف به نوای سلک زنیم
4 هرگز نبوده دفتر و دف در مصاف عشق تیر امید کی چو شهان بر دفک زنیم
5 تا کی ز راه رشک برین و بر آن رویم بهر گل و کلالهٔ خوبان کلک زنیم
6 تا کی به زیر دور فلک چون مقامران از بهر برد خویش دم لی و لک زنیم
7 دست حریف خوبتر آید که در قمار شش پنج نقش ماست همین ما دو یک زنیم
8 یک دم شویم همچو دم آدم و چنو اندر سرای عشق دمی مشترک زنیم
9 آن به که همچو شعر سنای گه سنا میخ طناب خیمه برون از فلک زنیم
10 بر یاد روی و موی صنم صد هزار بوس بر دامن یقین و گریبان شک زنیم
11 گر چه ستد زمانه چک و چاک را ز ما آتش نخست در شکن چاک و چک زنیم
12 طوفان عام تا چکند چون بسان سام خر پشته در سفینهٔ نوح و ملک زنیم
13 ای ما ز لعل پر نمکت چون نمک در آب هرگز بود که زیور ما بر محک زنیم
14 زین جوهر و عرض غرض ما همین یکیست گر چه همی ز قهر سما بر سمک زنیم
15 ما را طعام خوان خدا آرزو شدست یک دم به پای تا دو سخن بر نمک زنیم