- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه کم میگردد از حشمت بلاگردان نازم کن نگاهی چند ناز آلوده در کار نیازم کن
2 درخت میوهای داری صلای میوهای میزن ولی اندیشه از گستاخی دست درازم کن
3 به دیوانش مرا کاری فتاد ای لطف پنهانی یکی زان شیوههای پیش خدمت کار سازم کن
4 برون آور ز جیبت آن عنایتها که میدانی کلیدی وز در زندا ن غم این قفل بازم کن
5 به هیچم میتوان کردن تسلی گر دلت خواهد نمیگویم که خاص از شیوههای دلنوازم کن
6 حجابست اینکه خالی میکند پهلوی ما از تو به یک جانب فکن این شرم، و رفع احترازم کن
7 ز من برخاست تکلیف از جنون عشق بت وحشی ببر دیوانگی از طبع و تکلیف نمازم کن