- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خانه در کوی مغان کردم خراب عاقبت هم طبع گشتم با شراب
2 دهر پیرم کرده اما ذوق عشق گرم تر دارد مزاجم از شباب
3 از جوانی هست ذوقی در سرم از نمک ماندست شوری در کباب
4 هرچه خوانم از ورق شویم به اشک عشقم افتادست بر درس و کتاب
5 زنده دارد مرد را آثار مرد نام گل باقی است چون گردد گلاب
6 گوش بر تشریف فرمانم که هست جان مشتاقم سئوالش را جواب
7 بر امید او به معجز بسته ام باد را بر خاک و آتش را بر آب
8 چاره ناسور تسلیم است و بس خلق مرهم می نهند از اضطراب
9 به که پوشم چشم ازین دل خفتگان روی بیداران مگر بینم به خواب
10 چشمه حیوان «نظیری » هیچ نیست عالمی تاریک و قحط آفتاب