هوس چو دیر کشد شعله از نظیری نیشابوری غزل 165

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

هوس چو دیر کشد شعله در نهاد افتد

1 هوس چو دیر کشد شعله در نهاد افتد به حد عشق رسد میل چون زیاد افتد

2 نشاط صحبت فرهاد رشک خسرو داشت خوشست عشق اگر کار بر مراد افتد

3 به شهر و باده فرسودم و کسم نخرید بلاست جنس گرانمایه در کساد افتد

4 چو قیمتی نهدم روزگار بفروشید نه یوسفم که خریدار بر مراد افتد

5 مرا به دست تهی گوشه نقاب سپرد کم است آدم مفلس به اعتماد افتد

6 خدنگ غمزه گره بر کمان ابرو چند گشاد ده که همه کارها گشاد افتد

7 عنان دل ز ملامت بتاب و دستم گیر که هر که را تو بگویی ز پا فتاد، افتد

8 ضمیر روشن تو لوح محو و اثبات است که تا ز یاد برآید که تا بیاد افتد

9 چو ذره خلق جهان در هوات می گردند بشر ندیده کسی کافتاب زاد افتد

10 تنم ز سیلی پند زمانه کاسته شد چو طفل شوخ که در قید اوستاد افتد

11 حذر ز آه «نظیری » که خانمان سوز است مباد این خس سوزان به دست باد افتد

عکس نوشته
کامنت
comment