- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوسپیمای فرصت گرد کلفت در قفس دارد همین خاک است و بس گر شیشهٔ ساعت نفس دارد
2 لب از خمیازهٔ صبح قیامت تا نمیبندی خم آسودگی جوش شراب خامرس دارد
3 در سعی جنون زن، از وبال هوش بیرون آی به زحمت تا نگیرد کوچهٔ دانش عسس دارد
4 نهتنها شامل هستیست عشق بینشان جوهر عدم هم زآن معیت دستگاه پیش و پس دارد
5 جنون الرحیلی شش جهت پیچیده عالم را مپرس از کاروان منزل هم آهنگ جرس دارد
6 برون آر از طبیعت خار خار وهم آسودن که چشم بینیازان از رگ این خواب خس دارد
7 نفس هر پر زدن خون دگر در پرده میریزد طبیب زندگی شغلی همین نیش مجس دارد
8 خراش دامن عزت مخواه از ترک خوشخویی که راه کوی بدکیشی سگان بیمرس دارد
9 محبت عمرها شد رفته میجوشد ز خاطرها ندارد جز فراموشی کسی گر یاد کس دارد
10 ندامت نیست غافل از کمین هیچکس بیدل به هر دستی که عبرت وارسد دست مگس دارد