-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار جان مقدس فدای روی تو باد که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
2 هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق که او به دام هوای چو تو شهی افتاد
3 ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت که هر یکی ز یکی خوشترست زهی بنیاد
4 دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد
5 بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد
6 نشستهایم دل و عشق و کالبد پیشت یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد
7 به حکم تست بخندانی و بگریانی همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد
8 به باد زرد شویم و به باد سبز شویم تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد
9 کلوخ و سنگ چه داند بهار جز اثری بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد