نگاهش دورگرد آشنایی از اسیر شهرستانی غزل 312

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

نگاهش دورگرد آشنایی است

1 نگاهش دورگرد آشنایی است تغافل بر سر صبرآزمایی است

2 به خون افتاده مرغ دام او را تپیدن بال پرواز رهایی است

3 چو دل باشد تسلی از خیالی امید وصل کافر ماجرایی است

4 کند در غنچه پنهان نقد خود را میان بلبل و گل هم جدایی است

5 اسیر از من چه می پرسی غم دل عنانم در کف آشفته رایی است

عکس نوشته
کامنت
comment