-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم او کرد بقتلم تصریح نگهش کرد بعفوم تملیح
2 سوی من کرد نگاه گرمی که در آن بود بوصلش تلویح
3 کرد مژگانش اشارت با لب که بیفشان شکری با تملیح
4 لب لعلش شکری داد بمن نمکین شکر شیرین ملیح
5 سخنی رفت میان من و او باشارت به کنایت نه صریح
6 بطمع شد دل من زان الطاف که مگر وعده اوهست صحیح
7 دل چو بستم بوصالش گفتا می ندانی که بوصلیم شحیح
8 گر نهد لب بلب فیض شود سخنانش همه شیرین و ملیح