چشم او قصد عقل و دین دارد از وحشی بافقی غزل 121

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

چشم او قصد عقل و دین دارد

1 چشم او قصد عقل و دین دارد لشکر فتنه در کمین دارد

2 عالمی را کند مسخر خویش هر که او لشکری چنین دارد

3 مست و خنجر به دست می‌آید آه با عاشقان چه کین دارد

4 هیچکس را به جان مضایقه نیست اگر آن شوخ قصد این دارد

5 ساعد او مباد رنجه شود داغ بر دست نازنین دارد

6 هر کرا هست تحفه‌ای در دست پیش جانان در آستین دارد

7 نیم جانی‌ست تحفهٔ وحشی چه کند بی‌نوا همین دارد

عکس نوشته
کامنت
comment