1 بسط او از بسط آن سلطان بود در میان اهل دل چون جان بود
2 از نسیم لطف او گلزار ما همچو غنچه دایماً خندان بود
1 در محیط عشق ما گوهر طلب هفت دریا را نجو دیگر طلب
2 عود دل در مجمر سینه بسوز آنچنان عودی در این مجمر طلب
1 ما حبابیم و عین ما دریا نظری کن به عین ما در ما
2 بندهٔ حضرت خداوندیم به جمال و کمال بی همتا
1 وجود مطلق الحق اوست دریاب مقید او و مطلق اوست دریاب
2 خیال باطلت دارد پریشان ببین مجموع را حق اوست دریاب