-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کتاب عارضش را تا سواد خط نمایان شد ز مضمون براتش مور مهمان سلیمان شد
2 نگاه حیرتانگیزش بساطآراست شوخی را رم چشم غزالان از خدنگ ناز مژگان شد
3 تماشای بهارستان رخسارش چسان سازم که از عکس جمال او هزار آیینه حیران شد؟!
4 سخن میرفت در گلشن همانا دوش از زلفش وگرنه از چه این دم خاطر سنبل پریشان شد؟!
5 بیا ای بانی قصر دل عشاق کز هجرت ز سیلاب سرشک من بنای کعبه ویران شد!
6 وفا ای بیوفا هرگز نمیسازی به عهد خود فراموشت ز خاطر گوییا آن عهد و پیمان شد؟!
7 ز گیسوی تو تا زنار بسته بر میان طغرل بتا رحمی به حال او که دور از نقد ایمان شد!