1 بار او می کش و خوشی می رو ناز او می کش و خوشی می ناز
2 همه عالم به زیر بال آری مرغ همت اگر کند پرواز
3 می ما مستی دگر دارد خوش بود گر به ما شوی دمساز
1 مرا گفت یاری که ای یار ما اگر یار مائی بکش بار ما
2 برو مایه و سود دکان بمان گرت هست سودای بازار ما
1 عاشقی دریادلی از ما طلب آن چنان گوهر در این دریا طلب
2 نقد گنج کنت کنزا را بجو از همه اسما مسمی را طلب
1 گر در این بحر آشنا یابی عین ما را به عین ما یابی
2 دردمندی اگر دوا جوئی درد می نوش تا شفا یابی