- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هجران رفیق بخت زبون کسی مباد خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
2 یارب حریف گرم کنی همچو آرزو گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
3 این شعلههای ظاهر و باطن گداز هجر پیراهن درون و برون کسی مباد
4 آن گریههای شوق که غلتید کوه از و سیل بنای صبر و سکون کسی مباد
5 سد بند شوق پاره کند زور آرزو یارب که بخت شور و جنون کسی مباد
6 نعلم به نام جملهٔ اجزا در آتش است جادوی او به فکر فسون کسی مباد
7 وحشی هزار بادیه دورم ز کعبه کرد این بخت بد که راهنمون کسی مباد