1 هجرت به دلم چو آتشی در پیوست آب چشمم قوت او را بشکست
2 چون خواستم از یاد غمت گشتن مست بگرفت مرا خاک سر کوی تو دست
1 هر کو به خرابات مرا راه نماید زنگ غم و تیمار ز جانم بزداید
2 ره کو بگشاید در میخانه به من بر ایزد در فردوس برو بر بگشاید
1 من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
2 گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان من این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
1 نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست وان سیاهی اندرو پیوسته همچون قیر چیست
2 گر سیاهی نیست اندر نرگس تو گرد او آن سیه مژگان زهرآلود همچون تیر چیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به