خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

سلام من که رساند به از خاقانی شروانی قطعه‌ 74

قطعه‌ 74 ام از 1365 قطعات

سلام من که رساند به پهلوان جهان

1 سلام من که رساند به پهلوان جهان جز آفتاب که چون من درم خریدهٔ اوست

2 صبا کبوتر این نامه شد بدان درگاه که صورت کرم امروز آفریدهٔ اوست

3 فلک چو طفل عرب طوق‌دار شد ز هلال که چون غلام حبش داغ برکشیدهٔ اوست

4 سخاش نور نخستین شناس و صور پسین که جان به قالب امید در دمیدهٔ اوست

5 ز زعفران رخ ظالمان کند گه عدل حنوط جیفهٔ ظلمی که سر بریدهٔ اوست

6 ششم عروس فلک را امید دامادی ز بخت بالغ بیدار خواب دیدهٔ اوست

7 شنیده‌اند ز من صفدران به حفظ الغیب ثنای او که صف بخل بر دریدهٔ اوست

8 به پیش‌کاری مهرش همه تنم کمر است بسان بند دواتی که پیش دیدهٔ اوست

9 ولی دل از سر سرسام غم به فرقت او زبان سیاه‌تر از کلک سر کفیدهٔ اوست

10 چه گویم از صفت آرزو که قصهٔ حال نگفته من به زبان از دلم شنیدهٔ اوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان

شاعر شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان چه کسی است ؟

شاعر شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان خاقانی شروانی می باشد.

شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان چیست ؟

قالب شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر سلام من که رساند به پهلوان جهان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی