نظر دریغ مدار از من ای از سعدی شیرازی قصیده 29

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

نظر دریغ مدار از من ای مه منظور

1 نظر دریغ مدار از من ای مه منظور که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

2 به چشم نیک نگه کرده‌ام تو را همه وقت چرا چو چشم بد افتاده‌ام ز روی تو دور

3 تو را که درد نبودست جان من همه عمر چو دردمند بنالد نداریش معذور

4 تن درست چه داند به خواب نوشین در که شب چگونه به پایان همی‌برد رنجور؟

5 مرا که سحر سخن در همه جهان رفتست ز سحر چشم تو بیچاره مانده‌ام مسحور

6 دو رسته لؤلؤ منظوم در دهان داری عبارت لب شیرین چو لؤلؤ منثور

7 اگر نه وعدهٔ مؤمن به آخرت بودی زمین پارس بهشتست گفتمی و تو حور

8 تو بر سمندی و بیچارگان اسیر کمند کنار خانهٔ زین بهره‌مند و ما مهجور

9 تو پارسایی و رندی به هم کنی سعدی میسرت نشود مست باش یا مستور

10 چنین سوار درین عرصهٔ ممالک پارس ملک چگونه نباشد مظفر و منصور؟

11 اجل و اعظم آفاق شمس دولت و دین که برد گوی نکو نامی از ملوک و صدور

عکس نوشته
کامنت
comment