1 دریغ آن که گرد کرد با رنج کزو نیست بهر من جز سوتام
2 هلا! رودکی از کس اندر متاب بکن هر چه کردنیست بامدام
3 که فرغول برندارد آن روز که بر تخته ترا سیاه شود فام
1 مرغ دیدی که بچه زو ببرند؟ چاو چاوان درست چونانست
2 باز چون بر گرفت پرده ز روی کروه دندان و پشت چوگانست
1 ... ...
2 رخسارهٔ او پرده عشاق درید با آن که نهفته دارد اندر پرده
1 سر سرو قدش شد باژگونه دو تا شد پشت او همچون درونه
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار