خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

ای از پی آشوب ما از رخ از خاقانی شروانی غزل 308

غزل 308 ام از 1365 غزلیات

ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته

1 ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته لعل تو سنگ سرزنش بر افتاب انداخته

2 مه با خیال روی تو، گم‌گشته اندر کوی تو شب با جمال موی تو، مشکین حجاب انداخته

3 ای عاقلان را بارها بر لب زده مسمارها وی خستگان را خارها در جای خواب انداخته

4 ای کرده غارت منزلم آتش زده آب و گلم زلف تو در حلق دلم مشکین طناب انداخته

5 زان نرگس جادو نسب جان مرا بگرفته تب خواب مرا هم نیم شب بسته به آب انداخته

6 دل بر خسی بگماشتی کز خاک ره برداشتی خاکی دلم بگذاشتی در خون ناب انداخته

7 چون چنگ خود نوحه‌کنان مانند دف بر رخ زنان وز نای حلق افغان‌کنان بانگ رباب انداخته

8 ز آسیب دست دلبرش نیلی شده سیمین برش سیارها نیلوفرش بر افتاب انداخته

9 ای خوش بتو ایام ما بر دفتر تو نام ما مدح تو اندر کام ما ذوق شراب انداخته

10 خاقانی دل‌سوخته با جور توست آموخته در دل عنا افروخته، جان در عذاب انداخته

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته

شاعر شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته چه کسی است ؟

شاعر شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته خاقانی شروانی می باشد.

شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته چیست ؟

قالب شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته غزل است

مضمون اصلی شعر ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی