بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

به غایت تلخ گفتارست از بابافغانی شیرازی غزل 339

غزل 339 ام از 695 غزلیات

به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش

1 به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش هزاران جان شیرین نقل در شب‌های معجونش

2 هر آنگو با چنین میخواره صحبت آرزو دارد ببینی عاقبت روزی که در ساغر بود خونش

3 شدم خاک درت وان ذره کز این خاک برخیزد نشاند بر کنار چشمه ی خورشید گردونش

4 نیم زاهد که در خلوت بنور طاعتش یابم نه جادویم که دام ره کنم طومار افسونش

5 هران بیدل که خوبانش ببازی در میان گیرند نگردانند ازو رو تا نگردانند مجنونش

6 چرا در فکر آن باشم که دل چون کام از او یابد؟ که گر خواهد رساند بر مراد خویش بیچونش

7 برای درد و داغست آدمی، ور عکس این بودی نیاوردی قضای ایزد از فردوس بیرونش

8 ندارد هیچ کم آنمه فغانی مهر افزون کن که آخر برفروزی صد چراغ از حسن افزونش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش

شاعر شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش چه کسی است ؟

شاعر شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش چیست ؟

قالب شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش غزل است

مضمون اصلی شعر به غایت تلخ گفتارست در می لعل میگونش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر