- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کرده محبت هدف تیر تو جان را بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را
2 حیرتزده در باغ تو چون بلبل تصویر نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را
3 در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست از هم چه خبر دیده حیرتزدگان را
4 باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا مسکن مشمارید سرای گذران را
5 بگذر ز گل عیش که گلزار تعلق خار ره مقصود بود کعبه روان را
6 صورت چه پذیرد ز نظر بی دل روشن بی آینه در باز مکن آینه دان را
7 از باد تکبر سر بی مغز تهی ساز بر دوش کشی چند تو این بار گران را
8 بندد کمر بندگی قد تو شمشاد چون جلوه دهی در چمن آن سرو روان را
9 قصاب جهان چون به عناد است و دورنگی جا داده در آغوش بهار تو خزان را