دیده آشوب نگاه فتنه پرداز از اسیر شهرستانی غزل 30

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را

1 دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را نیست پروای قیامت کشته ناز تو را

2 فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را

3 سرنوشت کار خود از من چه می پرسی؟ مپرس عشق می داند اسیر انجام و آغاز تو را

عکس نوشته
کامنت
comment