-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود شوق تا بود، به این گرمی بازار نبود
2 بود بسیارم ازین پیش ضرورت، اما هرگزم عشق چو این مرتبه در کار نبود
3 برو ای عقل و مشو مانع رسوایی من عشق کی بود که افسانه بازار نبود؟
4 عشقم آورد درین دایره روزی که هنوز بر زبانها سخن از نقطه و پرگار نبود
5 شوقم آن روز کهن بود که در کعبه و دیر هیچکس را خبر از سبحه و زنار نبود
6 از ازل گرد هوس بر دل قدسی ننشست هرگز این آینه سیلیخور زنگار نبود