- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کرده به عشق تو دل پرورش جانها گردون چو رخت ماهی نادیده به دورانها
2 آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم از بیخبری باشد رفتن سوی بستانها
3 آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد خاک قدمش باشد سرسبزی ریحانها
4 زانگشت خیال تو چون نقش پذیرفتم از دست دلم یک یک چون رنگ برفت آنها
5 از رنگ تو و بویت در گل اثری دیدست بلبل که نمیآید بیرون ز گلستانها
6 بهر من دلخسته ای ترک کمانابرو تیر مژه را کردی سرتیز چو پیکانها
7 ای زلف تو چون چوگان بیم است که از دستت چون کوی به سر گردم گرد همه میدانها
8 گفتم به وفا با تو عهدی بکنم لیکن از سختدلی سستی اندر همه پیمانها
9 از آرزوی رویت بود آنکه ز بهر گل وقتی طرف خاطر میرفت به بستانها
10 تو در حرم دلها ساکن شدهای وآنگه سیف از هوس کعبه پیموده بیابانها