ای کرده به عشق تو دل پرورش از سیف فرغانی غزل 35

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها

1 ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها گردون چو رخت ماهی نادیده به دوران‌ها

2 آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم از بی‌خبری باشد رفتن سوی بستان‌ها

3 آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد خاک قدمش باشد سرسبزی ریحان‌ها

4 زانگشت خیال تو چون نقش پذیرفتم از دست دلم یک یک چون رنگ برفت آن‌ها

5 از رنگ تو و بویت در گل اثری دیدست بلبل که نمی‌آید بیرون ز گلستان‌ها

6 بهر من دل‌خسته ای ترک کمان‌ابرو تیر مژه را کردی سرتیز چو پیکان‌ها

7 ای زلف تو چون چوگان بیم است که از دستت چون کوی به سر گردم گرد همه میدان‌ها

8 گفتم به وفا با تو عهدی بکنم لیکن از سخت‌دلی سستی اندر همه پیمان‌ها

9 از آرزوی رویت بود آنکه ز بهر گل وقتی طرف خاطر می‌رفت به بستان‌ها

10 تو در حرم دل‌ها ساکن شده‌ای وآنگه سیف از هوس کعبه پیموده بیابان‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment