1 به توام شیفته از هر جهت، افکار تو کرد دیده، نادیده، مرا تشنه دیدار تو کرد
2 آنچه از خامه پندار، پدید آوردی شد یقین «نسخ یقین همه » پندار تو کرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ابرویش تا رقم قتل من امضاء میکرد مژه این حکم برون نامده اجرا میکرد
2 بچه حالی که دل سنگ به حالم میسوخت چشم خونریز وی این حال تماشا میکرد
1 گذشت زاهد و لب تر ز دور باده نکرد ببین چه دور خوشی دید و استفاده نکرد
2 بعمد داد سر زلف خود بدست صبا چها که با من هستی بباد داده نکرد
1 امشب از آسیا، اروپا رفتی غلط کردی که بی ما آنجا رفتی
2 الهی دختر گیوار بمیره ما را تنها گذشتی، جلفا رفتی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به