سرمست درآمد از درم دوست از سعدی شیرازی غزل 90

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سرمست درآمد از درم دوست

1 سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست

2 چون دیدمش آن رخ نگارین در خود به غلط شدم که این اوست

3 رضوان در خلد باز کردند کز عطر مشام روح خوش بوست

4 پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست

5 یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی این نه نیکوست

6 بر من که دلم چو شمع یکتاست پیراهن غم چو شمع ده توست

7 چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست

8 گفتم همه نیکوییست لیکن اینست که بی‌وفا و بدخوست

9 بشنو نفسی دعای سعدی گر چه همه عالمت دعاگوست

عکس نوشته
کامنت
comment