1 بگرفت سر زلف تو رنگ از دل تو نزدود وفا و مهر زنگ از دل تو
2 تا کم نشود کبر پلنگ از دل تو موم از دل من برند و سنگ از دل تو
1 گه آن آراسته زلفش زره گردد گهی چنبر گه آن پیراسته جعدش ببارد مشگ و گه عنبر
2 رخی چون نو شکفته گل ، همه گلبن برنگ مل همه شمشاد پر سنبل ، همه بیجاده پر شکر
1 تا همی جولان زلفش گرد لالستان بود عشق زلفش را بگرد هر دلی جولان بود
2 تا همی نا تافته تاب اوفتد در زلف او تافته بودن دل عشاق را پیمان بود
1 در عشق تو پای کس ندارد جز من در شوره کسی تخم نکارد جز من
2 با دشمن و با دوست بدت می گویم تا هیچ کست دوست ندارد جز من