-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عهد شکسته و جفا کرده ما را به فراق مبتلا کرده
2 ای داده به دست مدعی دامان پیراهن صبر من قبا کرده
3 بیگانه ز خویش آشنا گشته بیگانه به خویش آشنا کرده
4 از غارت مُلک دل نمیترسی ای تاخت به خانۀ خدا کرده
5 نایافته چون تو گوهری در بحر تا مردم دیده ام شنا کرده
6 گردیده سپید مردم چشمم در اشک ز بس که دست و پا کرده