-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد واقف از خیال من آن مه بحال من نگذاشت فرق ضعف ز من تا خیال من
2 بستم خیال کام دگر زآن دهن ولی کاری نکرد هیچ خیال محال من
3 گفتم سگ توام سبب اینست غالبا کز من چنین گریخته وحشی غزال من
4 گفتم ز رشک بر ورق لاله نقطه ایست گفتم این کنایه ایست ز رخسار و خال من
5 بی خط سبز و زلف سیاه تو شاهدست بر روی زرد من رقم اشک آل من
6 سر زد ز چاک سینه من آتش درون من مرغ آتشین پرم اینست بال من
7 سودای عقل کرد فضولی مرا ملول حرفی ز عشق گوی بدفع ملال من