کوی یار است و به هر گوشه بلا از قصاب کاشانی غزل 77

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

کوی یار است و به هر گوشه بلا ریخته است

1 کوی یار است و به هر گوشه بلا ریخته است پا به هرجا که نهی خار جفا ریخته است

2 دردم از سستی اقبال به درمان نرسد که نه بهر دل هر خسته دوا ریخته است

3 تا قیامت دمد از تربت او مهر گیاه بر دل هر که غمت تخم وفا ریخته است

4 زنگ از دل کشش مهر تو برداشته است عارضت بر رخ آیینه صفا ریخته است

5 ظارهاً آنکه بدین گونه بیاراست تو را جای نظاره به چشم تو حیا ریخته است

6 نشکند گر قدح باده سبو می‌شکند به شکست دل ما سنگ جفا ریخته است

7 نمکی را که فلک نایدش از عهده برون لبت آورده و بر دیده ما ریخته است

8 این نگاری است که در هر سر راهی قصاب خون صد همچو تویی بی‌سروپا ریخته است

عکس نوشته
کامنت
comment