ای یار جفا کرده پیوند بریده از سعدی شیرازی غزل 494

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

ای یار جفا کرده پیوند بریده

1 ای یار جفا کرده پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده

2 در کوی تو معروفم و از روی تو محروم گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

3 ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنون به لیلی نرسیده

4 در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشت گزیده

5 بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

6 مرغ دل صاحب نظران صید نکردی الا به کمان مهره ابروی خمیده

7 میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

8 گر پای به در می‌نهم از نقطه شیراز ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده

9 با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده

10 روی تو مبیناد دگر دیده سعدی گر دیده به کس باز کند روی تو دیده

عکس نوشته
کامنت
comment