سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

یاری به دست کن که به امید از سعدی شیرازی غزل 320

غزل 320 ام از 1930 غزلیات

یاری به دست کن که به امید راحتش

1 یاری به دست کن که به امید راحتش واجب کند که صبر کنی بر جراحتش

2 ما را که ره دهد به سراپرده وصال ای باد صبحدم خبری ده ز ساحتش

3 باران چون ستاره‌ام از دیدگان بریخت رویی که صبح خیره شود در صباحتش

4 هر گه که گویم این دل ریشم درست شد بر وی پراکند نمکی از ملاحتش

5 هرچ آن قبیح‌تر بکند یار دوست روی داند که چشم دوست نبیند قباحتش

6 بیچاره‌ای که صورت رویت خیال بست بی دیدنت خیال مبند استراحتش

7 با چشم نیم‌خواب تو خشم آیدم همی از چشم‌های نرگس و چندان وقاحتش

8 رفتار شاهد و لب خندان و روی خوب چون آدمی طمع نکند در سماحتش

9 سعدی که داد وصف همه نیکوان به داد عاجز بماند در تو زبان فصاحتش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یاری به دست کن که به امید راحتش

شاعر شعر یاری به دست کن که به امید راحتش چه کسی است ؟

شاعر شعر یاری به دست کن که به امید راحتش سعدی شیرازی می باشد.

شعر یاری به دست کن که به امید راحتش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یاری به دست کن که به امید راحتش چیست ؟

قالب شعر یاری به دست کن که به امید راحتش غزل است

مضمون اصلی شعر یاری به دست کن که به امید راحتش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر