سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

می ده پسرا که در خمارم از سنایی غزنوی غزل 245

غزل 245 ام از 1794 غزلیات

می ده پسرا که در خمارم

1 می ده پسرا که در خمارم آزردهٔ جور روزگارم

2 تا من بزیم پیاله بادا بر دست زیار یادگارم

3 می رنگ کند به جامم اندر بس خون که ز دیده می‌ببارم

4 از حلقه و تاب و بند زلفت هم مومن و بستهٔ زنارم

5 ای ماه در آتشم چه داری چون با تو ز نار نیست عارم

6 تا مانده‌ام از تو برکناری جویست ز دیده بر کنارم

7 خواهم که شکایت تو گویم از بیم دو زلف تو نیارم

8 گر ماه رخان تو برآید از من ببرد دل و قرارم

9 امروز که در کفم نبیدست اندوه جهان بتا چه دارم

10 مولای پیالهٔ بزرگم فرمانبر دور بی‌شمارم

11 در مغکده‌ها بود مقامم در مصطبه‌ها بود قرارم

12 از شحنهٔ شهر نیست بیمم در خانهٔ هجر نیست کارم

13 هر چند ز بخت بد به دردم هر چند به چشم خلق خوارم

14 با رود و سرود و بادهٔ ناب ایام جهان همی گذارم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر می ده پسرا که در خمارم

شاعر شعر می ده پسرا که در خمارم چه کسی است ؟

شاعر شعر می ده پسرا که در خمارم سنایی غزنوی می باشد.

شعر می ده پسرا که در خمارم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر می ده پسرا که در خمارم چیست ؟

قالب شعر می ده پسرا که در خمارم غزل است

مضمون اصلی شعر می ده پسرا که در خمارم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر