- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهد دگر به دامگهی بال بستهای مرغ قفس شکستهای از دام جَستهای
2 صیاد کیست تا نگذارد ز هستیش غیر از سر بریده و بال شکستهای
3 صیدی ستاده باز که بندد گلوی جان در گردنش هنوز کمند گسستهای
4 کو جرگهای که باز نماند نشان از او جز جان زخم خوردهٔ خونابه بستهای
5 قیدیست قیدِ عشق که ذوقش کسی که یافت هرگز طلب نکرد دل باز رستهای
6 عشرت در آن سر است که آید برون از او هر بامداد چهره به خونابه شستهای
7 وحشی خموش باش که آتش زبان نشد الا دلی چو شعله بر آتش نشستهای