- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تبسمش به لب از شرم خشم و کین گردد کرشمه اش گره از ناز بر جبین گردد
2 کند به دیده شکرریز اشک تلخم را به خندهای که ازو زهر انگبین گردد
3 ازو به قیمت آسایش ابد بخرم جراحتی که دلم یک نفس غمین گردد
4 چو باد از سر عالم به جهد برخیزم اگر دمی به من از مهر همنشین گردد
5 نه قبله دانم و نی کعبه، کافر عشقم چو سجده پیش بت آرم قبول دین گردد
6 گهی که جامه تقوی درند گوییدم که دست کیست؟ که پنهان در آستین گردد
7 سخن طرازی و دانش هنر «نظیری » نیست قبول دوست مگر ناله حزین گردد