1 دلها تامل آینهٔ حسن مطلقند چندانکه میزنند نفس شاهد حقند
2 طبعت مباد منکر موهومی مثال کاین نقشها به خانهٔ آیینه رونقند
3 چون گردباد فاختههای ریاض انس هرچند میپرند به گردون مطوقند
4 در مکتب ادب رقمان رموز عشق کام و زبان بهم چو قلمهای بیشقند
5 جز مکر در طبیعت زهاد شهر نیست این گربهطینتان همه یک چشم ازرقند
6 در جنتیکه وعدهٔ نعمت شنیدهای آدم کجاست اکثر سکانش احمقند
7 این هرزه فطرتان به هر علم و فن دخیل در نسخهٔ قدیم عبارات ملحقند
8 شرم طلب هم آینهدار هدایتی است پلها بر این محیط نگون گشته زورقند
9 بیدل کباب سوختگانم که چون سپند درآتشند وگرم شلنگ معلقند
دیدگاهها **